امید میکاشت غم میرویید.

کسی هست درونِ من،
فلج،
کور و
به تازگی، گُنگ؛
نامش...
به گمانم باید «غربت» باشد.

#دلنوشته

▪︎ - ²¹ فروردین ¹⁴⁰³ - ▪︎
⁰⁰.²³
دیدگاه ها (۳۴)

این مَن ، مَنِ قبل نیست ،این آدم ، آواریست که روز به روز آجر...

آشوب درونم را

شاید اشتیاق فراوان من بود که تو را ترساند

استخوان هایش زیر دستان غساله

لحظه ها

در دل کوهستان سربرآورده ابرهای همیشه‌ای، روستای کوچکی به نام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط